آقا اجازه خسته ام از این همه فریب / از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند / دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه باز به من طعنه می زنند / عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند / «فرهاد»های کینه پرست پر از فریب . . .
.
[ یکشنبه 92/4/9 ] [ 10:52 صبح ] [ غریبه ]